گرمی

ourak-yazisi

گرمی

ourak-yazisi

دانشگاه آزاد اسلامی گرمی ـواحد صدف

 از تیم تحقیقاتی دانشگاه آزاد گرمی به کنفدراسیون دانشگاههای برتر

اینجا در زمین دانشگاهی وجود دارد که همه چیزش با دیگر دانشگاهها فرق دارد از نماز خانهی نیم متری که هیچگاه پر نمیشود بگیر تاااا کلاسهای کوچک که به زور 70 نفر در آن جای میدهند.

اینجا وقتی غذای دانشگاه خوب نباشد ،دانشجویان نه تنها همهی غذا را میخورند ،بلکه یک لیوان نوشابه هم به رگ میزنند تا غذای خورده شده هوس بالا آمدن نکند واعتصابشان را بدین گونه نشان میدهند.

آنجا متوسط سن دانشجویان 21 سال است اما اینجا تا دلتان بخواهد خالهها وعموهای بالای 50 سال دیده میشود و آدم نه تنها احساس غربت نمیکند بلکه فکر میکند به یک مهمانی دعوت شده.

اینجا بر خلاف آنجا برخی استادها قبل از امتحان، سوالها را به دانشجویان میرسانند اما بعضی از دانشجویان تیزهوش بخاطر اینکه اگر همه نمره قبولی بگیرند قضیه لو میرود ،به عمد !!! رفوزه میشوند تا کسی شک نکند. (آفرین بر این ایثارو از خود گذشتگی)

یک تفاوت بزرگ بین اینجا و آنجا اینست که آنجا به اشتباه به درس توجه میشود اما اینجا شهریه حرف اول و آخر را میزند یعنی اگر نیم ساعت شهریهات عقب بیفتد کارت با خانم کرام الکاتبین میباشد.

اینجا دانشگاه با دانشجویان شوخیهای لارج میکند که درک آن نیاز به زمان دارد مثلا چون تعداد کلاسها کم است و بخاطر اینکه همه بتوانند از کلاس استفاده کنند بجای ساعات " بیکاری" مینویسند "گارگاه" و چون گارگاهی وجود خارجی ندارد کسی به گارگاه نامرئی نمی آید و نهایتا به همین راحتی و با یک شوخی ساده، جا برای بقیه دانشجویان در کلاس باز میشود.

اینجا اگر سری به wc بزنید خواهی دید که در و دیوار و کف محل مذبور بوق بوق بووووق شده و حتی نمیتوانی بوق بوق بوووووق (مثل اینکه عوامل نفوذی پارازیت فرستادند و ارتباط قطع گردید، بگذریم)

و در نهایت امتیاز فوق العاده این دانشگاه که تمام داشگاههای جهان حسرت چنین فضایی را میکنند عبارتند از : حس همکاری و متحد شدن همه، به طرز عجیب و شگفت آمیزی حین برگزاری امتحانات . اینجا اگر بخواهی خودت درس بخوانی و تقلب نکنی ،همه بجای اسم واقعیت از کلمه ناشناختهای بنام " سوسول" استفاده میکنندو تو باید در آن لحظه خجالت بکشی و سرت را تا آغاز ترم بعد بلند نکنی.

تحقیقات در مورد این دانشگاه مرموز ادامه دارد . تحقیق بعدی روی کارکنان این دانشگاه خواهد بود .

تا گزارش بعدی ....................تماس فِرت.

نظرات 13 + ارسال نظر
حسن پنج‌شنبه 14 آبان 1388 ساعت 16:25

هه هه
چه جالب
نمردیم و با داشگاه آزاد گرمی هم آشنا شدیم

نیما ـدانشگاه آزاد گرمی پنج‌شنبه 14 آبان 1388 ساعت 16:26

آخ کیف کردم
به نظر من خیییلی خوب بود
بازم بنویش

خط خورده چهارشنبه 20 آبان 1388 ساعت 16:22 http://www.marg-777.blogfa.com

خیلی با حال بود
اخرش یه چیزی می شی
پیشه منم بیا
لینکت کردم

سایه شنبه 23 آبان 1388 ساعت 15:33 http://www.saaaye.blogfa.com

آفرین تودا عالی بود
این جا مال تو پس حرف دلتو توش بزن منتظر گزارش بعدیت هستم
این گزارش که عالی بود
تماس فرت.

خط خورده سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 15:50 http://www.marg-777.blogfa.com

سلام دوسته من
توحید اسمه دختره یا پسره ؟؟؟؟؟؟
شوخی کردم

من کوچولوام
دانشجویه معماری
دخترم
همین ...

نوشته ات واقعا جالب بود
واقعا دانشگاتون اینقد بده ؟؟؟

به به استاد هم که هستی
مرسی که اومدی پیشم
بازم بیا

ناشناس جمعه 29 آبان 1388 ساعت 12:47

سلام
خوب شد اینجا رو دیدم
ما تو پارس آبادم میخواستم بیام اونجا بخونم
عمرا پامو بذارم اونجا

خط خورده جمعه 29 آبان 1388 ساعت 13:43 http://www.marg-777.blogfa.com

سلام دوسته من
ارهعژ شاید عوض کنم همه یه جور گفتن عوض کن
می ترکیم از غم میایم اینجا
به زودی البته شاید

امیدوارم هر چه زودتر یه جایه بهتر بری


من بچه قمم

از اشناییت خوشحالم

خط خورده دوشنبه 9 آذر 1388 ساعت 14:31

دوست داشتن

همیشه گـــفتن نیست

گاه سکوت است

و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه !

این درد مشترک من و توست

که گاهی نمی توانیم

در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنیم

اپم
منتظرتم

بیتا یکشنبه 15 آذر 1388 ساعت 13:29

[گل]ღஜ [گل]ღஜ[گل] این نیز بگذرد...[گل]ღஜ [گل]ღஜ [گل]

سلام ! [نیشخند]
خوبی؟![تعجب]
به جا میاری؟![تعجب]
بیتام...وبلاگ عصر بخیر...[لبخند]
شناختی دیگه![چشمک]
دوماه بود نبودم دلم برات تنگ شده بود![قلب شکسته]
توچی؟![قلب]
راستی![خنده]
عیدت مبارک![گل]
بیا وبم که یه خبراییه...هی[ناراحت]
منتظرتم...[تشویش]
فعلا...[نیشخند]
بدرود[بدرود]

www.asrbekheir.blogfa.com

[گل]ღஜ [گل]ღஜ[گل] این نیز بگذرد...[گل]ღஜ [گل]ღஜ [گل]

لازم به ذکر که من یه چیزایی دیدم هیچ جا ندیدم:
1 - استاد اگه فوت کنه همه خوشحال می شن و خبری از صلواتو خرماو پرده ای.. !
2- همون wc نظافت چیش نقش همه کاررو داره فقط استاد نیست!
3- سر امتحان همه تغلب میکنن حتی مراقبا جالب اینکه قایمکی!(شاید از ارواح مراقب می ترسن)
4-در دانشگاه بخشی قبل از آزمون کل کتابو به صورت یک ورق 6*4 فوتو میزنه (این دستگاه در حال آنالیزه و هنوز با معادلات ما نمی سازه)
5- کارکنان دانشگاه مدرکاشون همه بالای کارشناسی مخصوصا مسعولای آموزش!
6-دانشگاه دو در داره که اصلیو شبا می بندن 10 قفلش می کنن . ولی اون که در پشتی مگن خبری از درو قفل نیست .(شاید نبودن دری به عرض 20 متر! دلیلش باشه )
7-وقتی بارون میاد بهتره چکمه 1 متری بپوشین !(خیس نمی شین ولی بوق بوقی میشین)
8-یه استاد خانم تو دانشگاه دیده شد و همه دخترای بومی دانشگاه تصمیم جدی برای استاد شدن گرفتن !
9-اینجا یه چیزی به خوبی دیده میشه اونم توده های مه ه شبیه توده های مثلث برمودا .(بعضی مواقع می خوای محوت کنه ولی بیشتر ساکنت می کنه)
10-اخیرا ساختمان دانشگاه به محلی ناشناخته به نام بشیر لو برده شده!
11-خلاصه اگه یه لیوان آب اونجارو بخوری واسه همیشه از این دنیا راحت می شی.....

... شنبه 18 دی 1389 ساعت 00:27

سلام من داشتم دنبال یه سایت میگشتم این وبلاگو با مطالب جالبش دیدم از جمله دانشگاه آزاد گرمی که مشکل اساسی همه بوده .من خودم سال ۸۷ بعنوان استاد به این دانشگاه رفتم و ماجرا رو از نزدیک دیدم و قید اونجا رو برای همیشه زدم .بغیر از مشکلات آموزشی و امکانات تحصیلی یه مشکل خیلی خیلی بزرگ داره ُ اون هم بی ادب بودن کارمندان این دانشگاهه با اینکه من یه استاد بودم ودر عین حال خانم هم بودم خیلی بی احترامی دیدم به همین خاطر برای همیشه قید دانشگاه محل زادگاهمو زدم. بخاطر مطالب جالبتون ممنونم وسعی کنید بیشتر از این مطالب استفاده کنید.

یه دوست سه‌شنبه 19 بهمن 1389 ساعت 12:19

سلام دوست عزیز ممنون بخاطر این مطالب خوب منم از دانشجویان خیلی درس خون و معدل الف دانشگاه گرمی بودم ولی هیچ فرقی با درس خون ها و بقیه وجود نداشت چون اونها هم موقع کارنامه الف میشدند چه جوری...
دو سال تو اون دانشگاه زجر کشیدم وقتی موقع امتحان میدونستم همه از قبل سوال دارند جز من و...داشتم دیوونه میشدم بهرحال چشامو بستم تا این دو سال تموم شه چون نمی دونستم به کی اعتراض کنم به کارکنان به رئیس دانشگاه به کی ؟
از کارکنان چی بگم خودتون که می دونید باید طومار نوشت ولی در کل خیلی خیلی بی ادب و ...جز یکی دو نفر مثلا فرهمند ولی هیچ وقت نمی تونستم با هاش حرف بزنم چون ازش خیلی می ترسیدم از یکی از اون کارکنان خیلی متنفرم خیلی کثافته بگم اسمشو...از استادهای خودم ناراضی نیستم ولی راجع به استادهای بعضی کلاس ها حرف های ناجوری میشنیدم دوست عزیز ببخش مطالبم زیاد شد خیلی خوشحال شدم که تونستم یه کمی از حرف های دلمو خالی کنم.

سلام
دوست عزیز
واقعا منهم گیجم نمیدانم به چه کسی باید دردو دل کرد همه مسئولین فقط به فکر رای آوردن خودشان در انتخابات هستند انگار قرار نیست کسی به ما کمک کند
خیلی خوشحال شدم نظرات جنابعلی را دیدم و خدا را شکر میکنم که کسانی مثل شما وجود دارند که مشکل را میبینند اما بعضی ها (شما بخوانید گوسفندان انسان نما) هستند که کیف میکنند از این نابسامانی
کاش خودتان را معرفی میکردید در هر صورت خدا حافظتان باشد

هم درد سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 23:43

نمیدونم از کجا شروع کنم
دلم خیلی پره
میدونم چی کشیدین . منم اونجا خوندم
از کارمنداش بگم یا از استاداش . از کلاساش یا غذاش
کارمندای . . .
به خدا الان که دارم اینو مینویسم گریه ام گرفت
آحه چرا کسی نیست که به اونجا برسه
ما دردمونو به کی بگیم . به کی شکایت کنیم
چرا تقلب آزاده اونجا ؟
به خدا خودم دیدم طرف جزوه ی کامل یه درسو برده بود سر جلسه ی امتحان مراقب چون دختره آرایشش زیاد بود بهش اجازه داد تقلب کنه . گفت من دم در منتظرم کسی نیاد تو بنویس
فقط این نیست که . کسایی رتبه ی اول دانشگاهو میارن که اصلا اسمشو تو کلاس نشنیدی یعنی اصلا دانشجوی اون کلاس و اون دوره نیست
زن استاد باشی یا شوهر استاد مطمئن باش معدلت ۲۱ میشه
خدا چشای اون کارمندای بی غیرتشو در بیاره
وای خدا آخه چه جوری بگم . دلم خیلی پره از دستشون
خیلی چیزا هست که میخوام بگم ولی نمیتونم
از لو رفتن سوالاش بگم ؟
به خدا یه زنگ میزدن سوال میگرفتن جواب اونم روی یه کاغذ مینوشتن میبردن
چرا کسی نیست به وضع اونجا رسیدگی کنه آخه
ساده بگم
۲سال از زندگیم اونجا تلف شد
بقیه ی حرفام باشه واسه بعد
آخه حرفام زیاده حرفام که چه عرض کنم گله هام زیاده
بذار اینم بگم برم
۲ سال اونجا دانشجو بودم رییس دانشگاهو ندیدم
همیشه منشی میگفت رییس جلسه داره یا رییس مهمان داره یا این که تو مشکلتو بگو خودم میرم بهش میگم
وای وای . . .

سلام دوس عزیز
اولا شکر میکننم که وقت گرانبهایان را صرف نوشتن نظر برای وبلاگ این حقیر کردید
شما که ۲ سال بودین این حرفهارو میزنید منکه د۴ سال بودم چی بگم؟؟؟؟؟؟!!!!!!
باور کنید الان که سرباز هستم(به همین خاطر هست که آپ نکردم چند مدتیه) نسبت به داشگاه خییلی راحتم
با همه حرفهای شما ۱۰۰ ٪ موافقم
و به نظرم از این هم بدتره
خدا مسئولان را سر عقل بیاورد انشالله
(محکم بگو آمین)
کاش معرفی میکردید خودتان را
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد