پس مانده ی یک ذهن متلاشی

حرف رفتن که میشود

نه برای پاهایم نای رقتن میماند

                و نه زبانم می چرخد

                              برای گفتن خداحافظ

بی رحم نباش

چند لحظه ای را با من

                          بد بگذران

بمان بیشتر

                هنوز نگاهت را سیر لذت نبرده ام....

پی نوشت :

+کاش  من و انقد  دوست  اشتی که  وقتی بخوام برم

دستمو بگیری و بگی کجا؟؟

نرفته دلم واست تنگ شد....

+ سرم داره میترکه از فکرو خیال...

+حسرت خیلی چیزا از طرف تو موند رو دلم

+ لغنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتی

+ این همه بدبختی واقعا حقمه؟؟؟

+ مثله همیشه دلم گرفته که نمیشه حرف...

چه از تو دورم کرده‌اند کلمات!

کاش جای این‌همه شعر

فقط نوشته بودم:

دوستت دارم!

-----------------------

روزی تو را دوباره خواهم کشید

ولی این بار نه روی بوم خیالم،

روی قلبم،

اگر شد با عشق،

نشد با حسرت،

نشد با اشک ،نشد با آه،

نشد با جان،

ولی تو را می کشم

قبل از ان که مرا بکشند

و با خود ... ببرند به قبرستان!

-----------------------------

سفر از چشم‌های تو محال بود
که ممکن شد

مرگ که دیگر محال نیست

-----------------------------

چند شبیست كه بی اجازه

به خوابم می آیی

 

مـی دانستـم رویـا بود ...

مـــَـن و تـــُــو !؟

بَعــید بـود آن هـمه خـوشـبختـی !!!

حتـــی در تــصـور خــُــدا هـم نبود !

حـق داشت کـه بـرآورده نــکرد !...

دعـاهـای من گــناه بـودند !

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باید از یک جا "شروع" کنم...

به "تمام" کردنت...

اول از همه

پایت را از شعر هایم قطع میکنم

بعد، دستت را از سرم بر می دارم

بعد از آن هم، چشم از تو می پوشم

بعد هم

بعد ...هم

یه روز یه دانشجویی واسه خوردن غذا میره سلف دانشگاه. ولی مستقیم میره سر میز اساتید و روبه روی استاد دانشگاه میشینه و شروع میکنه به غذا خوردن. استاد تا این صحنه رو میبینه عصبانی میشه و میگه: گاوها با پرنده ها تو یه جا غذا نمیخورن. دانشجو خیلی خونسرد میگه: بله درسته واسه همین منم پرواز میکنم و میرم یه جا دیگه میشینم!
استاد که شدیدا از دست دانشجوی حاضر جواب عصبانی میشه تصمیم میگیره موقع امتحان بزنه دهن دانشجورو سرویس کنه!
سر امتحان استاد بعد اینکه ورقه دانشجورو تصحیح میکنه متوجه میشه دانشجو میتونه به راحتی درسو پاس کنه واسه همین بش میگه: یه سوال میپرسم اگه جواب منطقی بدی نمره تو میدم. و سوال اینه : تو یه کیسه پول و تو یه کیسه دیگه عقل و شعور وجود داره تو کدومو انتخاب میکنی؟ دانشجو کیسه پر پول! استاد: ولی من عقل و شعور و انتخاب میکردم که خیلی مهمتر از پوله! دانشجو: بله دقیقا! چون هر کسی چیزیو ورمیداره که نداره !
استاد که دیگه خونش به جوش اومده بود پای برگه دانشجو مینویسه" گاو" و برگه رو میده به دانشجو.دانشجو بدون اینکه به برگه نگاه کنه از کلاس میره بیررون ولی چند لحظه بعد میاد تو و به استادش میگه : خیلی ببخشید شما پای برگه من اسمتون رو نوشتین ولی نمره منو یادتون رفت بنویسی .

++++

*چون خودم دانشجوام و از این مطلب خوشم اومده بود براتون گذوشتم 

*چقد خوب میشد منم جواب یکی از استادامو این جور میدادم اخ چقد دل ادم خنک بشه

*مثله همیشه دلتنگم

*و منتظر...

بعد نوشت:

ادما گاهی لازمه هر چند وقت یه بار کرکره شونو بکشن پایین،

یه پارچه سیاه بزنن رو درش و بنویسن:

کسی نمرده؛ فقط دلم گرفته…!

از کسي که دلش گرفته نپرسيد چرا؟؟

آدما وقتی نميتونن دليل ناراحتيشون رو بگن دلشـــون بیشتر مـــيگـيـــره.........!

به کبریت و فندک نیاری نیست

          "سیگار را بر لبم میگذارم

                            و به دردهایم فکر میکنم ، خودش آتش میگیرد "

****

خدایا! اسمانت چه مزه ای است؟

من که فقط زمین خوردم..

****

بعد نوشت:

اوج لذت
 اونجاست که نصف شب وقتی

 تو انتهای نا امیدیت اخرین نگاهتو به گوشیت میکنی

و سایلنت میکنی که با بغض بخوابی ،،،،

یه پیام ازش ،بیاد

 که نوشته:

""" دلم گرفته ، یه چیزی بگو فقط تو میتونی ارومم کنی """

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حالا پاتو از رو دلم بردار ...

تو بردی ...

++++

حذف شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به لب هاي ساده ات بياموز

لبهاي وحشي هر هرزه اي

لايق بوسه هاي آتشينت نيست.

کسي را ببوس،

که حرمت بوسه را بداند،

وحداقل به خاطر بوسه هايت،

فردا که از کنارت رد شد،

با نيشخند نگويد:"فاحشه"!

****

کافه...
مشروب...
سيگار...
شعر...
بغض...
ضجه...
شب گريه..
دعا...
خدا...
لعنتي تو با چه چيزي فراموش مي شوي؟

****

سيگاري که از اول بد مي سوزه،
تا آخرش طعم بدي ميده
از کشيدنش زجر مي کشي
ولي دلت نمياد خاموشش کني.
اين قضيه عجيب منو ياد زندگي ميندازه!

****

+ اشک ریزان هوس دامن مادر کردم ...

+  راه زندگیمو نشون بدی ...

+سردرگمم مثله بچه ای که مامانشو گم کرده

+خدا...

بغض لعنتی هم ول کن ما نیست ... چسبیده بیخ گلومو ....

با کی خوشی الان؟؟؟ صدای خندهات و کی میشنوه ؟؟؟

 کی دستشو می کشه رو صورتت و قربون صدقت میره؟؟؟

کی زیر گوشت حرف می زنه و تو ریز ریز می خندی ؟؟؟

کی جای منو الان برات پر کرده ؟؟؟

پیشه کی خوشی لعنتی؟؟؟

اخ خ خ خ خ

تو از اولشم بدون من خوش بودی...

تو واسه همه اشنا هستی بامن غریبه ...

چرا با همه انقد خوشی به من که میرسی...

بی خیال... تاوان پس دادن که الکی نیست ...

باهمه ی اینا بدون خیلی دوس.......

 لعنت به منی تورا خواست و شکست....

+حتی تو خواب هم دنبالت می گردم ...

+دیدمت اما تو خوابم بهم رحم نمی کنی؟؟؟

+سیگارام تموم شد اما حالم بهتر نشد هیچ بیشتر دل تنگ شدم ...

+تعجب می کنم که خدا هم پشت تو ...

خوش به حالت ...

            یه جایی که یادم نمیاد کجاست اما میدونم تو همین فضای مجازی بود‌، خوندم :

            کاش من و به خاطر سادگی و نجابتم ترک نمی کرد

که با دیدن هر هرزه ی پر زرق و برقی

 به خودم بگم اگه مثله این بودم از پیشم نمیرفت ....

+   همه یه روز جدایی و یاد میگیرن...

 نگران منم نباش من شاگرد خیلی خوبیم زود همه چیو یاد می گیرم ... اینم روش...

+هر ۵ثانیه زیر چشمی نگاه کردن به گوشیم با اینکه بی صداست و مثلا بی خیالشم برام عادت شده

هنوز فکر می کنم قراره اتفاق جدیدی از طرف تو رخ بده که ... بازم احمقم ... مثله قدیما...

+میگن اگه با کسی برگردی که یه بار از طرفش نارو خوردی عینه پوشیدن لباسای چرکه بعد از یه حموم حسابیه ...

این و که شنیدم تو دلم گفتم ...دقت کن ... تو دلم گفتم ... تو برگرد من حاضرم تا عمر دارم همون لباس چرکارو تنم کنم ...

بعد باز به خودم گفتم احمق ق ق ق ق ق ق .... 

بی ربط ...

فرقی نمی کنه که زن باشی یا مرد .... وقتی که تن بدی ولی دل ندی یعنی فاحشه ای ...